تا تی
از پریروز که ما (یعنی من و عزیز و بابابزرگ و بعد هم بابا به ما اضافه شد)، حسابی تشویقت کردیم تمام طول اتاق پذیرایی خونه ی عزیز را گز میکنی و تازه توپ هم شوت میکنی، حسابی خوب دور میزنی، دلت میخواهد بدوی ولی معمولا زمین میخوری (عزیز دلممم).
صدای آقا شیره و آقا گاوه را بلد شدی در بیاوری، به عروسک تپل و چشم درشتی که نمیدانم چه حیوانی است و آیدا به من هدیه داده و حالا ما تپل یا به قول تو بدول صدایش میکنیم علاقه ی خاصی داری، شبها و در طی روز با تپل و آقا خرسی میخوابی، باید نازشان کنی تا خوابت ببرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی